امروز نگرانیهای بسیاری از طرف مجامع مختلف، دانشمندان و صاحبنظران حوزهٔ آیتی در ارتباط با هوش مصنوعی به وجود آمده است و این در حالی است که هم میتوان حق را به آنها داد و هم اینکه به نوعی خیال ایشان را راحت کرد که اتفاق بدی در آینده رخ نخواهد داد! واقعیت امر آن است که علیرغم مشکلاتی که هوش مصنوعی میتواند در آینده برای نوع بشر به وجود آورد، بایستی در نظر داشته باشیم که اگر از این تکنولوژی به درستی استفاده کنیم، فواید بسیار زیادی عاید ما خواهد شد؛ لذا پیش از هر چیز میبایست ببینیم که AI از عهده چه کارهای بر خواهد آمد و در زمینهٔ چه کارهایی کم میآورد. اگر علاقمند به این حوزه هستید و میخواهید ببینید که آیا روزی میرسد که عنان زندگی بشر در دست هوش مصنوعی بیافتد یا خیر، در ادامه با وبلاگ سکان آکادمی همراه باشید.
هوش مصنوعی چیست؟
پیش از هر چیز، باید ببینیم که هوش مصنوعی چیست؟ به طور کلی، منظور از هوش مصنوعی (AI) یا هوش ماشینی نوعی فناوری است که میتواند بازخوردهایی همچون واکنش انسانها به شرایط محیطی و خارجی تولید کرده و همانند ما آدمها میتواند بیاموزد، تصمیم بگیرد و بسته به شرایطی که در آن قرار گرفته، بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ نماید (برای آشنایی بیشتر با مقولهٔ هوش مصنوعی، میتوانید به مقالهٔ هوش مصنوعی (AI) چیست؟ مراجعه نمایید).
برخی کارشناسان این نگرانی را دارند که با پیشرفت علم -بهخصوص هوش مصنوعی- روزی خواهد رسید که کامپیوترها بر علیه نوع بشر به پا خواهند ایستاد. چنین چیزی بعید به نظر میرسد زیرا برای رویداد چنین اتفاقی، شرایط زیر میبایست فراهم باشد:
- هوش مصنوعی باید این امکان را داشته باشد تا به صورت خودمختار و مجزا از سایر ابزارها تصمیمگیری کرده و از این قوهٔ ذهنی برخوردار باشد تا خارج از حوزهای که برای آن تعریف شده است، قدم بگذارد.
- حسی در دستگاههایی که از هوش مصنوعی برخوردارند میبایست ایجاد گردد که در تضاد با وجود بشر باشد. به عبارت دیگر، دستگاهی که با هوش مصنوعی کار میکند باید از انسانها متنفر شود.
- دستگاههایی که از هوش مصنوعی برخوردارند بایستی دارای سازوکاری برای بیان احساسات باشند که از آن جمله میتوان به تخریب، مرگ، حمله و … اشاره کرد.
- و در آخر اینکه چنین ابزارهایی میبایست دارای توان/هوش/منابع مورد نیاز برای عملی ساختن افکار پلید خود باشند.
احتمال اینکه دیوایسی که از هوش مصنوعی برخوردار است به یکی از موارد فوقالذکر دست یابد خیلی اندک است چه رسد به اینکه تمامی آنها را در اختیار گیرد تا به سادگی بتواند تیشه به ریشه نوع بشر بزند. انسانها قدرتی دارند که از آن تحت عنوان «فهم» یا «آگاهی» یاد میشود که عبارت است از توانایی فکر کردن دربارهٔ خود به عنوان یک موجود خودمحور و این در حالی است که ایجاد چنین خصوصیتی در هوش مصنوعی امکانپذیر نیست.
اگر ما بخواهیم چیزی را به یک دستگاه کامپیوتری آموزش دهیم (مثل یافتن نوع یک تومور سرطانی)، میبایست برای مثال به آن دستگاه میلیونها داده در ارتباط با موضوع مورد آموزش ارسال کنیم تا به آن ماشین یا بهتر بگوییم ماشین کامپیوتری مد نظر یاد دهیم که حدسهای هوشمندانه و در عین حال علمی در مورد نوع یک سلول سرطانی بزند. چنین آموزشهایی امکانپذیر است و شاهد این ادعا هم دستگاه Deep Blue که به عنوان بهترین شطرنج باز دنیا شناخته شده است اما این دستگاه شطرنجباز فقط بلد است شطرنج بازی کند و دیگر هیچ و این در حالی است که یک بچهٔ چهار ساله میتواند ظرف مدت چند دقیقه Deep Blue را نابود کند زیرا این دستگاه نسبت به حضور این بچه آگاهی ندارد و فقط بلد است کیش و مات کند.
به هر حال اگر کامپیوتری میتوانست به همانگونه که ما انسانها استدلال میکنیم، خارج از حوزهای که برای آن در نظر گرفته شده است استدلال کند، با سؤالات بسیار زیادی در ارتباط با دنیای پیرامون خود مواجه میشد. برای مثال:
- آدمی که مقابلش نشسته است چه حسی دارد؟
- آدمی که مقابلش نشسته قرار است چه کاری انجام دهد؟
- آدمی که مقابلش نشسته کیست؟
- و هزاران سؤال دیگر.
از میان میلیونها آدمی که روی کرهٔ خاکی آمدهاند و رفتهاند که در عین حال قوهٔ تفکر/فهم/استدلال و … داشتهاند، صرفاً تعداد اندکی از آنها (مثل چنگیز خان مغول، هیتلر و …) خواستهاند تا به سایر همنوعان خود تسلط یابند؛ حال بعید به نظر میرسد کامپیوترهایی که خیلی باشعور نیستند بتوانند جا پای هیتلر بگذارند (البته هیچ چیز صد درصد نیست).
اگر هم فرض را بر این بگذاریم که هوش مصنوعی به اندازهٔ هوش بشر پیش رود و روزی کامپیوتری طراحی شود که از این قابلیت برخوردار گردد (به عبارت دیگر، یک کامپیوتر بَدذات)، این دستگاه منابع مورد نیازش را برای عملی ساختن نقشههایش از کجا تأمین خواهد کرد؟ یک نظر عمومی این است که از آنجا که هوش مصنوعی روی سیستمها پیادهسازی میشود، لذا هوش مصنوعی بلد است تا به چه نحوی از سیستمها در جهت منافع خود استفاده کند. در پاسخ به کسانی که چنین نظری دارند بایستی این مثال را بیان کرد که با زندگی کردن در یک خانه، آیا فردی که در آن خانه زندگی میکند میتواند به نحوهٔ ساخت، تغییر دادن و طراحی یک خانهٔ جدید دست یابد؟
بسیاری از صاحبنظران در زمینهٔ منطق کامپیوتری بر این عقیده استوارند که تعامل برنامههای کامپیوتری با کامپیوترها به نسبت تعامل انسانها با کامپیوترها بسیار ضعیفتر است. در واقع، در عصری که به سر میبریم مفهوم جدیدی به وجود آمده که روز به روز بیشتر روی آن تأکید میشد و آن هم چیزی نیست جزء Big Data (کلان داده).
در دنیای کنونی، زندگی ما روز به روز دیجیتالیتر میشود و اطلاعات بیشتری از ما، زندگیمان، داراییهای ما و … در سیستمهای کامپیوتری ذخیره میشود و در عین حال سیستمهای زیادی هم توسعه داده میشوند تا از اطلاعات مرتبط با ما در زمینههای مختلف استفاده کنند و این همان اتفاقی است که خیلی از ما انسانها دوست نداریم رخ دهد چرا که ممکن است از اطلاعات مرتبط با ما بر علیه خودمان استفاده شود!
کلام آخر
آنچه مسلم است اینکه همواره در مورد آینده نظرات گوناگونی وجود دارد. ما در این مقاله گفتیم که اگر هوش مصنوعی درست مورد استفاده قرار گیرد نه تنها خطرناک نیست، بلکه کمک بسیار زیادی هم میتواند به نوع بشر کند اما در عین حال افرادی مثل #استیو وازنیاک -یکی از مؤسسین اولیهٔ شرکت اپل و دوست صمیمی استیو جابز- بر این عقیده استوار است که از هوش مصنوعی بایستی ترسید زیرا برای انسانها بسیار خطرناک است.