Built to Last که به فارسی «ساختن برای ماندن» ترجمه شده است، یکی از آثار خواندنی استاد مدیریت، Jim Collins، است که با همکاری Jerry Porras نوشته شده است. این کتاب حاصل ۶ سال کار تحقیقاتی نویسندگانش روی شرکتهایی است که تاریخ تأسیس آنها به قبل از 1950 میلادی میرسد که در نهایت ۱۸ شرکت که برچسب شرکتهای آرمانی را میتوان روی آنها زد انتخاب شدند که از معروفترین آنها میتوان به بوئینگ، فورد، جنرال الکتریک، والتدیسنی، اچپی و آیبیام اشاره کرد. در مقابل، ۱۸ شرکت همردهٔ دیگر نیز در مقابل تکتک کاندیداها انتخاب شد تا در نهایت با مقایسهٔ آنها بتوان به دلایل برتری شرکتهای آرمانی دست یافت (نیاز به یادآوری است که برای تهیهٔ این کتاب بیش از یکصد جلد کتاب و سه هزار سند مختلف مطالعه شده است.)
درآمدی بر افسانههایی که طی این پروژهش اعتبار خود را از دست دادند
معمولاً یکسری باورهای نادرست و افسانه در ارتباط با موفقیت شرکتهای بزرگ وجود دارد که از آن جمله میتوان به داشتن یک ایدهٔ بزرگ و برنامهریزیهای دقیق اشاره کرد که نتایج این پژوهش نشان دادند جملگی اشتباه هستند! در همین راستا، در ادامه یکسری افسانهٔ مرتبط با شرکتهای تراز اول را مرور خواهیم کرد.
- افسانه: لازمهٔ راهاندازی شرکتهای بزرگ داشتن ایدههای بزرگ است.
- واقعیت: از مجموع شرکتهای تراز اول این پژوهش فقط شمار اندکی کارشان را با فکری بزرگ شروع کردند و جالب است بدانید حتی برخی از آنها نه تنها فکر بزرگی نداشتند، بلکه کسبوکار آنها بر اساس یکسری خطای فاحش شکل گرفته و بسیاری از این دست شرکتها شروع کارشان را با موفقیت همراه نبوده است.
- افسانه: شرکتهای آرمانی رهبران بزرگی دارند.
- واقعیت: بسیاری از رهبران این شرکتها به دنبال ساخت ساعت بودند نه گفتن وقت و بر خلاف باور عمومی، بسیاری از آنها اصلاً رهبرانی آرمانی و معروف نبودند.
- افسانه: اولین و مهمترین هدف شرکتهای موفق سودآوری است.
- واقعیت: شرکتهای برتر که توانستهاند گوی سبقت را از رقبای خود بربایند مجموعهای از اهداف را دنبال میکنند که پول هم یکی از آنها است اما الزاماً هدف اصلی نیست به طوری که میتوان گفت از ارزشهایی برخوردارند که به مراتب فراتر از پول در آوردن است.
- افسانه: تنها چیزی که ثابت میباشد تغییر است.
- واقعیت: شرکتهای برتر به شدت به اصولی ارزشی خود وفادارند و به ندرت آن را تغییر میدهند اما در عین حال عاشق تغییر و پیشرفت نیز میباشند.
- افسانه: شرکتهای درجه یک بهترین جا برای کار کردن هستند.
- واقعیت: این شرکتها فقط به درد کسانی میخورند که کاملاً با معیارهای شرکت همسو باشند و ورود افراد به این دست شرکتها از دو حال خارج نیست؛ یا فرد با ارزشهای کلیدی شرکت تناسب دارد که در این صورت میماند و رشد میکند یا اینکه به ارزشهای شرکت پایبند نیست که در این صورت خیلی سریع حذف خواهد شد.
- افسانه: پیشرفت شرکتهای موفق مرهون برنامهریزیهای دقیق است.
- واقعیت: پارهای از پیشرفتهای این دست شرکتها با آزمون و خطا شکل گرفته و خیلی از دستاوردها به صورت تصادفی به دست آمدهاند.
- افسانه: برای ایجاد تغییرات ساختاری، مدیرعامل باید از بیرون شرکت استخدام شود.
- واقعیت: محققین در این پژوهش نتیجه گرفتند که منشاء هر نوع تغییر و تحولی نیروهای خودی است.
- افسانه: فکر و ذکر شرکتهای موفق غلبه بر رقبا است.
- واقعیت: فکر و ذکر شرکتهای آرمانی غلبه بر خود است به طوری که هدف اصلی پیروزی بر رقبا نیست بلکه در اثر بهبود مستمر (کایزن)، آنها به خودی خود به این اهداف میرسند.
جمعبندی
گرچه کتاب Built to Last (ساختن برای ماندن) در دههٔ ۶۰ میلادی به رشتهٔ تحریر درآمده و امروزه میبینیم برخی شرکتها همچون موتورآلا که در این کتاب به عنوان شرکتی آرمانی قلمداد شده است به موفقیِ گذشته نیستند و به عبارتی دادههای کتاب تاریخگذشته هستند، اما در عین حال نکات مدیریتی بسیاری در این کتاب عرضه شده که میتوان از آنها برای ساخت شرکتی استفاده کرد که از یک سو جای خوبی برای کار کردن باشد و از سوی دیگر خدمات یا محصولات منحصربهفردی به بازار عرضه کند.
طراحی اپلیکیشن اندروید |
طراحی وب سایت |
شرکت ایده پردازان پاراکس |